چه عواملی در شکست استارتاپ ها نقش دارند؟
گاهی ممکن است فاکتورها و عواملی در مسیر حرکت یک تیم به وجود بیاید که باعث شود تمامی تلاش آنها از بین رفته و متاسفانه به شکست بیانجامد. با بررسی تیمهای استارت آپی مختلف در سطح کشور، به این نتیجه رسیده ایم که عوامل زیر در شکست استارتاپ ها تأثیر گذار است:
ناتوانی در درک نیاز مشتریان
کسانی که به دنبال راه اندازی یک استارت آپ هستند، در نهایت میخواهند یک محصول تولید کنند و ایدههای خود را به معرض نمایش گذاشته و به یک مشتری بفروشند. طبیعتاً فروش یک محصول با تکنولوژی بسیار پیشرفته در سطح شهرهای کوچک نمیتواند یک ایده مناسب باشد. یک ایده برای تبدیل شدن به یک محصول، زمانی مناسب است که مشتری برای آن پیدا شود.
پس تیمهای بازاریابی و بررسیهای اولیه ایده، باید بر نیاز مشتریان متمرکز شوند و به این مسئله توجه کنند که افراد جامعه بیشتر به سمت چه محصولاتی متمایلاند و این محصول چه نیازی از آنها را برطرف میکند.
عامل دوم در شکست استارتاپ ها: عدم توجه به بازخوردهای نمونه اولیه
شما وقتی که یک ایده را پرورش میدهید، باید چند نمونه اولیه از آن (مثلاً 100 عدد) را تولید کنید و در بین طیفهای مختلف جامعه تقسیم کنید. اگر کسبوکار شما آنلاین است، میتوانید 100 نسخه دمو ایجاد و با ارسال آن برای دیگران، بازخورد موردنظر خود را بگیرید. این مرحله برای کسب سود یا حتی برای مطالعه بازار نیست.
بلکه این فرصت به شما داده میشود که محصول خود را در معرض قضاوت افراد مختلف جامعه قرار دهید و بازخوردهای آنها را دریافت کنید. اگر نسبت به این بازخوردها عکس العملی نامناسب داشته باشید و به آن توجه نکنید، مطمئن باشید که مسیر شما به سمت پل شکست خواهد بود.
برنامهریزی با هدف کسب پول و نداشتن اشتیاق برای کار و زحمت یکی دیگر از عوامل شکست استارتاپ ها
اگر انگیزه اولیه شما صرفاً کسب درآمد و پول است، منش شما با مفهوم استارت آپ همخوانی ندارد و بهتر است که این کار را شروع نکنید. دلیل ساده این است که برای موفقیت احتمالاً مجبور خواهید شد که در طول روز بیش از 15 تا 18 ساعت کار کنید و حتی ممکن است در چند مرحله متوالی شکست بخورید.
یک کارآفرین میداند که در نهایت موفق خواهد شد و حتی انتهای مسیر خود را میبیند. در واقع آنها میدانند که کسب پول به مدت زمان بیشتری نیاز دارد و رسیدن به آن در کوتاه مدت میسر نیست. نداشتن اشتیاق باعث دلسرد شدن سایر اعضای تیم و رها کردن ایده میشود.
نداشتن مهارت لازم برای موفق شدن
اگر فکر میکنید که کار یک کارآفرین، فکر کردن به اندیشههای بزرگ و استخدام افراد دیگر برای انجام کار است، بهتر است یک بار دیگر به مفهوم استارت آپ فکر کنید. یکی از دلایل اصلی عدم موفقیت این پروژهها در شروع کار این است که لیدرها و سرپرستها نمیتوانند چیزهایی که برای موفقیت لازم است فراهم کنند.
شروع کار یک استارت آپ از یک ایده خام شروع میشود و این کار آفرین است که باید این ایده را به شکلهای مختلفی پردازش کند تا بتواند از آن یک محصول خوب و مناسب بگیرد. تلاش زیاد، کسب دانش، اختصاص وقت و مشورت با افراد زبده در این حوزه باعث جلوگیری از شکست یک ایده میشود
عدم توانایی کافی برای افزایش سرمایه
پیدا کردن سرمایهگذار متناسب با پروژه و ایده، یک هنر واقعی است و به ما کمک میکند که بسیاری از چالشهای مالی پروژه را کنار بزنیم. نکته مهمی که در رابطه با موفقیت استارت آپ ها وجود دارد، بحث افزایش سرمایه در مراحل بعدی است.
وقتی که شما در مرحله تولید نمونه اولیه یا پایلوت هستید و صرفاً بخش مطالعاتی کار را انجام میدهید، هزینههای شما کمتر از زمانی است که وارد بحث تولید انبوه میشوید. پس اگر یک لیدر یا سرپرست نتواند با مقتضیات پروژه، سرمایه کافی را فراهم کند، احتمال شکست استارتاپ افزایش مییابد و یا ممکن است روند رشد آنها کمتر شود.
رهبری و تیم ضعیف
به همان اندازه که یک تیم قوی و رهبری قوی به موفقیت یک استارتاپ کمک میکنند، میتواند باعث شکست آن نیز شود. انتخاب اعضای گروه صرفاً بر اساس تواناییهای علمی یا تواناییهای بازاریابی نمیتواند تضمین کننده موفقیت یک پروژه باشد،
بلکه هم اعضای تیم و هم رهبری باید در قالب یک بدن قرار گیرند و همه آنها برای رسیدن به موفقیت تلاش کنند. حضور این افراد در کنار یکدیگر مانند حضور افراد در یک کشتی است که ممکن است مسیر آنها به سمت ساحل موفقیت باشد و یا در یکی از طوفانهای مسیر شکست بخورد.